اموزش.........
سلام به همه دوستای مهربونم
جونم براتون بگه که شروع کردم به کار مربی گری که کاریست بس دشوار با یک موجود اندکی زبان نفهم
اومدم باهاش بن بن بن کار کنم گفتم اگه قرار به اموزشه اولین چیز کلمه لا اله الا الله است. شروع کردم به اموزش دیدم نخیر انگار خیلی تمایل به تکرارش نداره بیخیال شدم ولی تصمیم گرفتم هر بار که کار بدی کرد با لحن خاصی بهش بگم لا اله الا الله. و همین کارم کردم.بعد چند روز یواشکی رفت سراغ قوطی ادویه ها و حسابی همه رو با هم مخلوط کرد روی زمین.من یهو از کوره در رفتم گفتم امیر علییییییییییییییییییییییی اومد تو صورتم زل زد و گفت مامان لا اله الا اللهمنم که گفته بودم اصولا جنبه ندارم بچه شیرین کاری کنه و من بی تفاوت باشم حسابی بغلش کردم و ماچش کردم
دیگه خیالم راحت شده که بچم هم وضو بلده هم نماز میخونه هم ........ خلاصه همه فن حریفه
حالا نوبت بن بن بنه که شکر خدا من ازش راضیم و نتیجه کار عالی بوده.
خدایا شکرت ،شکرت که بهم پسر سالم و باهوش دادی.
تازگیها اقا امیر علی واسه یه موجود توهمی لالایی میخونه: لالا لالا عجیجم...........
و من از دور فقط در حالت ذوق مرگی به سر میبرم.
یه وقتایی با خودم میگم واقعا ارزششو داشت نه ماه بار بکشم،درد زایمانمو تحمل کنم،بی خوابی بکشم، بدنم ضعیف بشه،اعصابم خورد بشه،به جاش الان که کارای پسر مهربونمو میبینم تمام خستگیام در میره
کافیه من یبار اشک تو چشام حلقه بشه مدام میاد کنارم میگه مامان گریه نتن دوست دایم نمیدونه کار من از دوست داشتن گذشته من دیوانه وار عاشقشم ،شده دنیای مامانش
دوربینو از طرف لنزش میگیره سمت خودش و میگه عسک. بعد که میرم عکسارو ببینم فقط دوتا چشم معلومه به بزرگیه عینک ته استکانی
همه کاراشم باید خودش بکنه ، فقط میگه گودم=خودم.
عاشق شلیل و بلاله . سر سفرم اگه سالاد باشه دیگه غذا بی غذا فقط سالاد.