تف تو روزگار نامرد
سلام به همگی حالم زیاد خودش نیست واسه همینه که خیلی وقته دستم به نوشتن نمیره.بیخیال بذارین از امیر بگم :بلا شده که حد نداره .اسم منم یاد گرفته ولی نمیدونه اسم منه هی میگه فازه الهی مادر فدات شه.تو اپارتمانمون دوست پیدا کرده اونم چهارتا دختر.شده لیدر گروه.حال میکنه حسابی.منم به بیچارگیه خودم مشغولم ,امتحانام فشار اورده بهم.واسه امیر دوتا جوجه خریدِِِیم.اولش دو دل بودیم چون چندشم میشه ار حیوونا ولی خوشا وفای حیوونا. یه ذره دون میدی بهشون دیگه واسشون میشی همه کسشون.هی دلم واست تنگ شده مخاطب خاصم.خیلی. لامصب بد دردیه دلتنگی .تف تو روزگار نامرد.تف تو هر چی تهمته که تورو ازم جدا کرد.ای بابا یه دوس دارم همیشه میپرسه فزی میزونی و...
نویسنده :
مامان فائزه
12:58